۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «طب اسلامی سند دارد» ثبت شده است

اصل وجود طب اسلامی

«درس طب در روایات»

استاد تبریزیان

96/09/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اصل وجود طب اسلامی

 

خداوند متعال را شاکریم که بنده را با علم طب اسلامی آشنا نمود تا سال های زیادی در حال کاوش در این علم باشم و با آن تحقیقات یک علم جدید به نام «علم طب اسلامی» تاسیس شود.

اگر در گذشته کتاب هایی در موضوع طب اسلامی بوده است، صرفا کتاب های روایی و حدیثی بوده است. کتاب های زیادی در مورد احادیث طبی مانند «طب النبی» از شیعیان و اهل سنت وجود دارد.

شاید هزار سال پیش کتابی به نام «طب الائمه» نوشته شده است. نویسنده‌ی آن دو برادر به نام های «عبدالله ابن بسطام ابن سابور» و «حسین ابن بسطام ابن سابور» هستند.

کتاب های زیادی مانند «طب الصادق» و «طب الکاظم» و «طب الرضا» نوشته شده است. کتاب «رساله‌ی ذهبیه» قبل از تمام کتاب ها به دست مبارک امام رضا(ع) نوشته شده است و این کتاب در حد یک معجزه است.

بنابراین مسئله‌ی طب به شکل حدیث و روایت در گذشته بوده است ولی روایات طبی در حقیقت مواد خام هستند که باید روی آن ها کار شود تا به یک علم تبدیل شود که ما در «طب اسلامی» انجام داده ایم.

علم طب اسلامی مانند علم فقه است که کتاب های حدیثی زیاد و احکام شرعی زیادی دارد ولی این روایات علم فقه نیست بلکه در علم فقه کارها و تحقیقاتی روی روایات صورت می‌گیرد تا استنباط شود و احکام فرعی به دست بیاید.

علماء ما در طول تاریخ روایات طبی را حفظ کردند و به ما منتقل کردند. این کار بزرگ و قابل ستایش است و باید این روایات مورد استفاده قرار بگیرد تا زحمات آن بزرگان از بین نرود.

اصل وجود طب اسلامی

اصل وجود طب اسلامی با وجود هزاران روایت قابل انکار نیست. در اینجا ادله و سیر تاریخی به وجود آمدن طب اسلامی را بیان می‌کنیم.

ادامه مطلب
۰ ۰ ۰ دیدگاه

تولد علم طبّ

«درس طب در روایات»

استاد تبریزیان

93/10/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تولد علم طبّ

مقدمه:

صحبت درباره بیماری ها می باشد و یک سری مقدمات بیان می شود. البته جلد اول کتاب، درباره علت و اسباب بیماری است. یک سری مبانی بیماری از جمله میکروب و ویروس و ...است. ان شا الله تلاش می شود که به صورت خلاصه مباحث جلد اول مطرح شود. مبانی را بیان می کنیم ؛ چون در بیماری دخل دارند؛ هر چند کسی فکر کند که مبانی نقشی ندارد.

تولد علم طب:

بخش اول، بخش تولد علم طب است. سوال اینست که مُبْدِع علم طب کیست؟ اشکال می کنند که علم طب ارتباطی با روحانی ندارد. مال دکتر هاست. تولد علم طب چگونه و به دست چه کسی بوده است؟ و چگونه درمان با گیاه مطرح شده است؟ آیا انسان می تواند نقشی در تشخیص گیاهان و دارو ها برای انواع بیماری داشته باشد یا اینکه امکان ندارد؟ آیا انسان می تواند منشا طب گیاهی باشد؟ امروز اگر کسی بیماری، مثل ام اس یا سرطان داشته باشد، آیا می تواند گیاهان دارویی را بروی او آزمایش کند تا نتیجه بگیرد؟ این امکان ندارد؛ چون بالاخره یک گیاه سمی او را از پای در می آورد. یا حتی در یک مغازه عطاری اگر کسی نباشد که بتواند تشخیص دهد آیا می تواند درمان کند؟ این کار عملی نیست. در ابتدای خلقت آیا انسان می تواند گیاهان را بشناسد و درمان را بفهمد که کدام گیاه برای کدام بیماری است؟

محدودیت انسان در کشف داروها:

این مطلب امکان ندارد؛ چون خود شخص باید تجربه کند. برود سراغ گیاهان و امتحان کند. باید همه گیاهان و خاک و سنگ و نمک و معادن را بررسی کند. انسان از کجا می داند که گیاه درمان می کند یا معادن یا خاک؟ فرضا این را بداند، از کجا بداند این گیاه برای کدام بیماری مفید است؟ تازه این گیاهان در مناطق مختلف می رویند. ‌آیا کسی بوده است که همه گیاهان در دنیا را بررسی کرده باشد که فلان دارو برای فلان بیماری

ادامه مطلب
۰ ۰ ۰ دیدگاه

طب اسلامی حقیقت دارد

روایت جالب و مهمی وجود دارد:

حَضَرَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الصَّادِقُ ع مَجْلِسَ الْمَنْصُورِ یَوْماً وَ عِنْدَهُ رَجُلٌ مِنَ الْهِنْدِ یَقْرَأُ کُتُبَ‌ الطِّبِ‌ فَجَعَلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع یُنْصِتُ لِقِرَاءَتِهِ فَلَمَّا فَرَغَ الْهِنْدِیُّ قَالَ لَهُ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَ تُرِیدُ مِمَّا مَعِی شَیْئاً قَالَ لَا فَإِنَّ مَا مَعِی خَیْرٌ مِمَّا مَعَکَ قَالَ وَ مَا هُوَ قَالَ أُدَاوِی الْحَار بِالْبَارِدِ وَ الْبَارِدَ بِالْحَارِّ وَ الرَّطْبَ بِالْیَابِسِ وَ الْیَابِسَ بِالرَّطْبِ وَ أَرُدُّ الْأَمْرَ کُلَّهُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَسْتَعْمِلُ مَا قَالَهُ رَسُولُهُ ص وَ أَعْلَمُ أَنَّ الْمَعِدَةَ بَیْتُ الدَّاءِ وَ الْحِمْیَةَ هِیَ الدَّوَاءُ وَ أُعَوِّدُ الْبَدَنَ مَا اعْتَادَ فَقَالَ الْهِنْدِیُّ وَ هَلِ الطِّبُّ إِلَّا هَذَا فَقَالَ الصَّادِقُ ع أَ فَتَرَانِی عَنْ کُتُبِ الطِّبِّ أَخَذْتُ قَالَ نَعَمْ قَالَ لَا وَ اللَّهِ مَا أَخَذْتُ إِلَّا عَنِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ[9]

یعنی امام صادق(ع) در مجلس منصور حاضر شد در حالیکه مردی از هند کتاب های طبی می‌خواند حضرت صادق(ع) ساکت ماند تا خواندن هندی تمام شود، وقتی شخص هندی خواندن را تمام کرد و عرض کرد آیا از علمی که دارم چیزی می‌خواهی؟ امام (ع) فرمود نه زیرا آنچه همراه من است بهتر از آنچه تو داری است عرض کرد شما چه دارید؟ امام(ع) فرمود گرم را با سرد و سرد را با گرم درمان می‌کنم و مرطوب را با خشک و خشک را با مرطوب درمان می‌کنم و تمامی امور را از خداوند می‌دانم و آنچه پیامبر(ص) فرموده است را عمل می‌کنم و می‌دانم معده خانه‌ی بیماری است و پرهیز دارو است و بدن را به آنچه عادت کرده است نگه می‌دارم طبیب هندی گفت آیا طب غیر از این است؟ امام(ع) فرمود آیا فکر می‌کنی این علم را از کتاب های طبی گرفته ام؟ عرض کرد بله فرمود به خدا قسم نه بلکه فقط از خداوند این علم را می‌گیرم

این روایت نشان می‌دهد طب یونانی و طب سنتی معروف و طب هندی

ادامه مطلب
۰ ۰ ۰ دیدگاه


طب الثقلین
آخرین مطلب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
پیوندها
بایگانی