«درس طب در روایات»استاد تبریزیان96/09/06بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: نقش بشر در گسترش و توسعهی علم طب صحبت راجع به پیدایش علم طب و منشاء آن بود. امروز دربارهی گسترش و توسعهی علم طب صحبت میکنیم. آیا توسعه و گسترش علم طب به وسیلهی پیامبران الاهی بوده است یا بشر در آن نقش دارد؟ سه احتمال وجود دارد. احتمال دارد گسترش علم طب و پرورش آن به دست بشر بوده است و احتمال دارد گسترش علم طب به دست انبیاء بوده است و احتمال دیگر این است که اصول و مبانی کلی از انبیاء بوده است و شاخه ها و فروعات علم طب توسط بشر به وجود دارد.شاید بهترین احتمال مورد سوم باشد و از روایات شاهد میآوریم و همچنین مطالبی را در مورد تاریخ علم طب هم بیان خواهیم کرد.نقش انبیاء هم در پیدایش علم طب و هم در گسترش آن قابل انکار نیست. ولادت علم طب به دست حضرت آدم (ع) بود و از روایات استفاده میشود گسترش علم طب به دست پیامبران بعدی مانند حضرت داوود (ع) و حضرت سلیمان بن داوود(ع) بوده است. آثار و خواص گیاهان را بدست آوردند و به مردم منتقل کردند و مردم از آن خواص استفاده کردند و بیماران را درمان کردند.حضرت عیسی (ع) و حضرت رسول اکرم (ص) و لقمان حکیم هم یقینا در گسترش علم طب نقش داشته اند ولی نقش بشر را در گسترش علم طب نمیتوانیم منکر بشویم. از روایات بدست میآید که بشر در گسترش علم طب نقش داشته است.در روایت آمده است که از امام (ع) در مورد حقیقت سحر و جادو سوال شد و فرمود سحر و جادو انواعی دارد و یکی از انواع آن شبیه طب است و همانگونه طبیبان برای هر بیماری و هر آفتی درمان و دارو قرار دادند ساحران برای هر سلامتی آفتی قرار دادند و برای هر عافیتی معلولیت و نقص قرار دادند.ساحر مردم را بیمار میکند و طبیب بیماران را درمان میکند. ساحر کاری میکند که مثلا قدرت آمیزش از بین برود ولی طبیب با داروهایی سبب میشود که قدرت دوباره برگردد.از امام(ع) سوال شد که جن و شیاطین چگونه جادو و سحر را بدست آوردند؟ فرمود به همان شکلی که طبیبان طب را و درمان را بدست آوردند که بعضی از آن ها تجربه و بعضی درمان است.بنابراین بعضی از درمان ها از تجربه بدست میآید. از عمدهی روایات بدست میآید که طب از علوم انبیاء است ولی این روایت میفرماید بعض طب تجربه است.بحث تجربه و قرار دادن یک دارو برای بیماری برای خود بشر است زیرا انبیاء وضع نمیکنند و دارویی را برای بیماری قرار نمیدهند بلکه رسالت الاهی را تبلیغ میکنند. «وضع» برای بشر است و تجربه هم برای بشر است و انبیاء تجربه نمیکنند زیرا دانش آن را دارند و این بشر است که تجربه میکند.معلوم میشود بشر هم تجربه دارد و در گسترش طب نقش دارد.انبیاء گیاهانی را به عنوان گیاهان درمانی و دارویی معرفی میکنند. آویشن به عنوان درمان و تقویت کنندهی معده معرفی شده است و بشر این گیاه را امتحان میکند و مییابد که آویشن برای سرفه هم مناسب است. اینجا بشر در گسترش طب نقش بازی میکند و آویشن را برای افرادی که مبتلا به سرفه هستند هم تجویز میکند درحالیکه پیامبران آویشن را برای سرفه تجویز نکردند. این مقدار از تجربه ضرری ندارد.در مواردی با وجود آنکه بشر متوجه شده است که درمان با گیاهان است و انبیاء گیاهانی را معرفی کردند، بشر گیاهان دیگر را هم تجربه میکند.میدانیم گیاهانی که توسط معصومین (ع) معرفی شده است محدود است و حدود صد و پنجاه تا دویست گیاه است ولی گیاهان دارویی در طب سنتی و یونانی خیلی بیشتر از این موارد است و حدود پانصد گیاه معرفی میکند. سیصد گیاه اضافه شده توسط تجربهی بشر کشف شده است.آیا تجربه درست است؟ میگوییم این کار تاحدودی درست است ولی خطراتی هم دارد زیرا نسبت به عوارض گیاهان جدید ایمن نیستیم. تجربه نشان داده است که گیاهی درمان است ولی ممکن است عوارضی داشته باشد. «شیرین بیان» در روایات وارد نشده است ولی با مصرف آن بیماری و درد معده درمان میشود ولی مرور زمان با پیشرفت علم عوارض این گیاه معلوم شد تا جائیکه در برخی کشورها مصرف آن ممنوع شد. اینجا متوجه میشویم چرا ائمه(ع) چرا از شیرین بیان صحبتی نکردند.گل گاوزبان، بارهنگ، خاکشیر، اسطخدوس گیاهانی است که در طب سنتی به طور گسترده استفاده میشود ولی ما از عوارض احتمالی آن ها ایمن نیستیم. اگر چیزی در روایات وارد شد، علاوه بر اثبات اثر آن از عوارض آن ایمن خواهیم بود و مشکلی نخواهیم داشت.بنابراین از روایات استفاده میشود که بعض طب تجربه است و عرض کردیم که این روش خالی از عوارض و خطرات نیست.راه دیگری که از روایات استفاده میشود، اتفاقاتی است که میافتد. اتفاقی میافتد و سببی باعث میشود که بشر از یک سری اطلاعات آگاه بشوند و مسائلی در مورد طب و درمان و دارو بدست بیاورند.در روایتی میفرماید اگر گستردگی علم خداوند را میخواهی درک کنی به دریا نگاه کن. ماهیان و آبزیان موجود در دریاها هر کدام میتواند منافعی داشته باشد و بیهوده خلق نشده اند و این منافع بر اثر اتفاقاتی که میافتد به تدریج کشف میشوند. امام(ع) میفرماید مانند سگ ولگردی در کنار دریا حرکت میکرد و حلزون قرمز ارمنی را پیدا کرد و این حلزون را خورد و پوزهی آن با خون آن رنگ شد و زمانیکه مردم آن رنگ را دیدند و از زیبایی آن تعجب کردند به همین جهت با رنگ کردن با خون آن حلزون آشنا شدند. مردم آن حلزون ها را جمع کردند و با آن لباس ها را رنگ کردند. و اتفاقاتی که مانند آن میافتد باعث میشود که انسان با منافع موجودات و با داروها آشنا شوند.سیبی از درخت افتاد و به وسیلهی آن کلی از قوانین جاذبه و قوانین دیگر کشف شد و خداوند آگاهی بیشتری به دانشمندان و دانش پژوهان میدهد. البته اینکه آیا ما مسئلهی جاذبه را قبول داریم یا نه مسئلهی جدائی است که در محل خود باید بحث شود.بنابراین «اتفاقات» راهی است که خداوند برای آگاهی از منافع و داروها قرار داده است. البته مورد روایت مربوط به دارو نیست ولی روایت عمومیت دارد و میفرماید « و کذلک الاشیاء» و اشیاء شامل همه چیز مانند دارو و درمان و منافع پزشکی هم میشود.اگر میبینیم علم طب قدری گسترش پیدا کرده است و گسترده تر از طب انبیاء شده است به جهت تجربه و اتفاقاتی است که میافتد. ما هم در روایات اشاره به تجربیات و اتفاقات داریم ولی روایاتی هم داریم که میفرماید شرق و غرب نروید و فقط آنچه ما اهل بیت میگوییم عمل کنید.در روایت آمده است:سَمِعْتُ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ ع وَ قَدِ اشْتَکَى فَجَاءَهُ الْمُتَرَفِّعُونَ بِالْأَدْوِیَةِ یَعْنِی الْأَطِبَّاءَ فَجَعَلُوا یَصِفُونَ لَهُ الْعَجَائِبَ فَقَالَ أَیْنَ یَذْهَبُ بِکُمْ اقْتَصِرُوا عَلَى سَیِّدِ هَذِهِ الْأَدْوِیَةِ الْإِهْلِیلَجِ وَ الرَّازِیَانَجِ وَ السُّکَّرِ فِی اسْتِقْبَالِ الصَّیْفِ ثَلَاثَةَ أَشْهُرٍ فِی کُلِّ شَهْرِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ فِی اسْتِقْبَالِ الشِّتَاءِ ثَلَاثَةَ أَشْهُرٍ کُلَّ شَهْرٍ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ یُجْعَلُ مَوْضِعَ الرَّازِیَانَجِ مَصْطَکَى فَلَا یَمْرَضُ إِلَّا مَرَضَ الْمَوْت[1]یعنی امام کاظم (ع) بیمار شد و پزشکان نزد او آمدند و داروهایی عجیب را برای او تجویز کردند امام(ع) کجا میروید؟ به سید داروها اکتفا کنید که هلیلهی سیاه و رازیانه و شکر است ...پس دست ما خیلی باز نیست و از این روایت استفاده میشود که داروهای اسلامی کافی است و نیاز به این مقدار گستردگی و تنوع گیاهی و تنوع درمان نداریم. البته روش های اسلامی برای درمان کم نیست و روش های مختلفی مانند درمان با مفردات و با ترکیبات و آب قرآن و آب آسمان برای هر بیماری داریم. تاریخچه طب و مشکلات طب امروزیعرض کردیم طب از پیامبران (ع) است و اطباء یونانی مانند سقراط و افلاطون و جالینوس آن را به روشی که گفتیم توسعه دادند. دانشمندان یونانی همان دانشمندانی هستند که مسیحیت را برای معرفی کردند ولی شاهد هستیم آنچه معرفی کردند تحریف شده است و آن چیزی که انبیاء گفته اند نیست تا جائیکه مسیحیان معتقدند عیسی (ع) فرزند خداوند است و معتقد به «تثلیث» شدند و زمانیکه به آن ها اشکال شد «تثلیث» امکان ندارد گفتند خداهای متعدد یک خدای واحد هستند. پدر همان روح القدرس است و روح القدس هم همان پسر است.همین دانشمندان ناقلان طب یونانی هستند و به همین انگیزه ها طب را تحریف کردند تا جائیکه بیشتر داروهای یونانی و بیشتر داروهایی که در کتاب «قانون» الکل و خمر و مشروب دارد و این ها نمیتوانند درمان باشند و برای انسان ضرر دارند و روایات میفرمایند که انسان ناچار هم نمیتواند مشروب مصرف کند و خود را با آن درمان کند زیرا مشروب او را بیمارتر و ناچار تر میکند. حتی انسان تشنه هم حق ندارد مشروب بخورد زیرا کشنده است ولی شسصت درصد داروهای سنتی و یونانی مشروب و انواع حرام ها مانند گوشت و مدفوع خوک و خون جانوران مانند گرگ و خوک و شیر و پلنگ دارند و نجاسات را به عنوان دارو معرفی کرده است. بنابراین طب یونانی تحریف شده است ولی طب اسلامی تحریف نشده است.انقلاب صنعتی به وجود آمد و این داروها را تبدیل به داروهای شیمیایی کرد. گفتند چرا این همه گیاه به بیمار بدهیم باید ببینیم مادهی موثر در این گیاه چیست و آن را بیمار مصرف کنند. مثلا دیدند آویشن برای معده خوب است. بررسی کردند مثلا این گیاه بیست عنصر دارد و مادهی موثر آن را کشف کردند و آن مادهی موثر را به شکل شیمیایی از خاک آماده کردند و به شکل قرص و کپسول و شربت به مردم میدهند.طب امروزی مواد موثر گیاهان را پیدا کردند و به شکل شیمیایی و از خاک و مواد معدنی تهیه کردند و برای مردم تجویز کردند.گیاه اگر بیست عنصر داشته باشد و یکی از آن ها در درمان بیماری موثر است ولی باقی عنصرها از دستگاه های بدن در مقابل این مادهی موثر محافظت میکنند. مثلا اگر فسفات یا آلومینیوم مادهی موثر در گیاهی باشد و باعث درمان درد معده باشد، عنصر های دیگر محافظت عوارض جانبی آن عنصر هستند. آلومینیوم به کبد و روده و طحال و قلب و مغز آسیب میزند ولی مواد دیگر هر کدام محافظ یکی از اعضای بدن میباشد مثلا سلولوز محافظ روده و کانن محافظ کبد است.امروزه اروپائیان این مطالب را متوجه شدند و طب شیمیایی را کنار گذاشتند.هستهی سنجد و برگ چغندر و شیر درمان استخوان است. بعد از بررسی به نتیجه رسیدند که کلسیم تقویت کنندهی استخوان است و کلسیم را به شکل صنعتی تولید کردند و تجویز کردند. کلسیم طبیعی با کلسیم شیمیایی متفاوت است و به هم ارتباطی ندارند و فقط از نظر اسم یکی هستند و از نظر حقیقت و ماهیت با هم متفاوت هستند به همین جهت کلسیم صنعتی در بدن تبدیل به سنگ صفراء و سنگ کلیه و غده های بزاغی میشود ولی کلسیم طبیعی که در هستهی سنجد یا در برگ چغندر یا در شیر است تبدیل به استخوان میشود و استخوان را تقویت میکند.ما شاهد هستیم که بعد از اضافه کردن ید صنعتی به نمک بیماری تیروئید زیادتر شده است تا جائیکه از هر سه نفر یک نفر مبتلا به تیروئید است زیرا یدی که تیروئید را درمان میکند ید طبیعی موجود در نمک است ولی آن را از نمک جدا کردند و ید صنعتی به آن اضافه کردند.این مسائل خیلی مهم است و مردم باید متوجه بشوند.از سیصد سال قبل تا به امروز که داروها از گیاهی به شیمیایی تبدیل شده است، آمار بیماری ها به طرز وحشتناکی بیشتر شده است. سرطان، دیسروفی و آتروفی عضلات و مینوپاتی و نوروپاتی، بیماری های کبد و نازایی زیاد شده است. داروهای شیمیایی هم سرطان زا است و خود طب شیمیایی تبدیل به سرطان شد زیرا پزشکی مدرن هر روز بزرگ تر میشود.روزی یک داروخانه در یک شهر بود ولی امروزه هزاران داروخانه وجود دارد و دکترها زیاد تر شده اند. پزشکی به جان مردم و شریعت افتاده است. مواظب باشید تا از داروهای شیمیایی استفاده نکنید. حرمت استفاده از داروهای شیمیاییاستفاده از داروهای شیمیایی حرام است زیرا آن ها خاک و معادن هستند و خوردن خاک حرام است. اجماع بر حرمت خوردن خاک وجود دارد.در روایت آمده است:مَنْ أَکَلَ الطِّینَ فَمَاتَ فَقَدْ أَعَانَ عَلَى نَفْسِه[2]یعنی کسی که خاک بخورد بر قتل خود اقدام کرده است.داروی شمیایی خودکشی است و حرام است. داروهای شیمیایی درمان نیست بلکه بیماری های انسان را بیشتر میکند. هرکس یک دارو مصرف کند هر روز داروهای مصرفی او بیشتر میشود.علت دیگر حرمت داروهای شیمیایی ضرر رساندن داروهای شیمیایی است. خواندیم کسی که خاک میخورد در حقیقت خودکشی کرده است.در قرآن آمده است:وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَة[3]یعنی خود را در هلاکت نیندازیدمصرف داروهای شیمیایی در هلاک انداختن خویش است. شخصی که سرطان یا ام اس دارد سبب آن داروهای شیمیایی و کودهای شیمیایی است.حتی یک قرص شیمیایی جواز مصرف ندارد و مرگ انسان را به تاخیر نمیاندازد.
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.